رویا دری است کوچک و مخفی، درون ذهنمان. هر جا که شرایط زندگی سخت شد سراغ آن در را بجویید. رویاها کاربرد بینظیری دارند. در حالی که اغلبِ مردم، به رویا پردازی واژه متوهم یا غیره اطلاق میکنند اما رویا ها در واقع سطح آشفتگی ذهنی شما را پایین آورده، به افکارتان نظم میبخشند. هیچ جادویی در کار نیست، رویا ها برای این به تحقُق میرسند که ذهن شما به ضرب آهنگ مطلوب برای برنامه ریزی میرسد.
سعید فرض پور.
زمانی خواهد رسید که هیچ کدام از استدلالهایتان پذیرفته نخواهد شد. رابطهی شما از آن حس عاشقانه تهی شده، حس میکنید در حال تقلای بیهوده هستید. آن وقت باید بار و بندیلتان را ببندید و بروید. مسئله دیده شدنِ جای خالیتان نیست؛ مسئله حتی دیده شدن خوبیها و بدیهایتان هم نیست؛ مسئله این است که شما میروید تا جواب این سوال را بیابید؛ بیابید که آیا بودنتان برای فرد مقابل اهمیت داشته یا نه. آنوقت دو حالت اتفاق خواهد افتاد؛ یا مهم بودید یا نبودید؛ اگر مهم بودید که همیشه پایان این رفتن به بازگشت ختم خواهد شد و اگر هم نبودید همان بهتر که رفتید.
سعید فرض پور.
برای من زمان نامفهوم است، پنداری مبهم که برای هر شخص تعریفی منحصر به فرد دارد. گاهی به موفقیتی میرسیم که دیگر فروغی در نظرمان ندارد زیرا زمانش گذشته، گاهی به دستاوردی میرسیم که وقتش نرسیده برسیم و چون قدرش نمیدانیم به سادگی از دستش میدهیمش. تاکنون به دنیا از دید یک انسان کهنسال نگاه کرده اید؟ از دید یک کودک چطور؟ در حالی که زمان برای همه یکسان است اما تفاوت افکار مفهوم زمان را در هم میپیچد. در فیزیک مفهوم فضا-زمان امری بدیهی است اما من احساس میکنم در دنیای واقعیت، باید برای زمان واژه جدیدی تعریف کرد، واژه ای مانند افکار-زمان.
سعید فرض پور.