درگاه نشر آثار سعید فرض پور

نوشته های داستانی و غیر داستانی

درگاه نشر آثار سعید فرض پور

نوشته های داستانی و غیر داستانی

سعید فرض پور، نویسنده و مدرس داستان نویسی است که حرفه خود را از ۹ سالگی شروع کرده. حوزه فعالیت او ژانر فیکشن فانتزی است. سه گانه ی رویافروش را طی هفده سال نگاشته و از سال ۱۳۹۴ مشغول به آموزش هنر جویان داستان نویسی است.
نشانی پایگاه رسمی saeedfarzpour.com
نشانی پایگاه نشر آثار saeedfarzpour.ir

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

یه چیزایی هست که دیگه توی زندگی آدم تکرار نمیشه، مثلا عشق اول، یا یه روزهای خوش توی کودکی، یا دوران دانشجویی یا...
بعد که سن و سالت بالا میره میبینی خیلی از این مفاهیم دروغ بوده. مردم صد بار عاشق میشن و هر بار هم به نفر بعدی میگن عشقم عاشقتم، یا وقتی طعم اولین درآمد بالا رو میچشی میفهمی دوران خوش کودکی همچین لذت خاصی هم نداشته،
بعد یا به اون چیزها رسیدی که در تو میلش فرو میشینه و یا نرسیدی که میشه برات یه عقده، اونجاست که شروع میکنی به شکستن ساختارها و شکل دادن به دنیای خودت. اونجاست که میفهمی تنها هستی و این تنهایی هم حُسنه و هم درد، یاد میگیری تا به دیگران تا اونجایی گوش بدی که پاشونو توی حریم امنت نزارن و میفهمی تمام زندگی یه بازی ابلهانه است برای اینکه در این نزاع همیشگی اراده ها، یکی بازیگر باشه و هزاران نفر تماشاچی.
دست اخر، بی خیال همه چیز میشی.

سعید فرض پور

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۲۲
سعید فرض پور

باید خوب بود و قوی بود و گریه رو یواشکی توو خلوت کرد.
کسی نباید بویی ببره غمگینی،
آدما نامردن.

سعید فرض پور.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۰ ، ۲۳:۰۴
سعید فرض پور


آنقدر در نبود تو خیابان های شهر را پیاده قدم زدم تا اشکهایم تمام رد پایت را از خاطرم شست.
هیچ کس نفهمید چه بر سرم آمد در این استحاله دردناک؛ حتی تو.
در نهایت، سهم خاطره ها شدی.

سعید فرض پور.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۱:۴۵
سعید فرض پور

از هر هزار نفر شاید یکی ستاره بشه و بقیه نظارگر، اما هیچ ستاره ای بدون نظاره گرها ستاره نمیشه، ما همه قهرمانیم، دنبال ستاره ها نباشیم.
سعید فرض پور.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۰ ، ۲۳:۳۶
سعید فرض پور

برای من که سی و چند سال از عمرم گذشته زندگی معنای متفاوتی پیدا کرده. قدیمتر ها وقتی بزرگی با من صحبت میکرد نمیتوانستم خودم را جای ذهن او قرار بدهم اما اکنون میتوانم. وقتی با دوستانی کوچکتر از خودم صحبت میکنم فورا دوران گذشته ام به یادم می آید. از منظر چشمهایشان به خودِ بزرگسالم نگاه میکنم و همینطور وقتی با پیر مردها حرف میزنم درک میکنم که چه صدای سکوتی در میان نگاهشان سو سو میزند. انگار که آنها هم خود را در سن و سال من تصور می‌کنند. زندگی از دید من همین است. جاده ای بین دو واقعه، زندگی و مرگ که در این مسیر همه ی مرگ ها و زندگی ها، سختی ها و آسانی ها، وصال ها و فراق ها، و یک عالمه، ها های دیگر به سراغت میاید تا به تو بفهماند زندگی فراتر از همه این، ها هاست.
سعید فرض پور.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۶:۳۶
سعید فرض پور

دلت که مسافرِ پاییز شد، دیگر هیچ رنگی تو را به بهار باز نخواهد گرداند...
سعید فرض پور.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۵:۴۰
سعید فرض پور

قلعه‌ها همیشه به صاحب  نیاز دارند، درست مثل دل. دلتان که بی صاحب ماند حتی اگر درها بدون نفوذ باشند همیشه دزدانی هستند که از برج و باروی دلتان بالا بیایند.
دلها چه سخت به صاحبخانه محتاجند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۱۴:۴۶
سعید فرض پور